ی روز دلم گرفته بود
خیلی آدما آرزوها خیلی بزرگ و کوچیکی دارن اما...همیشه هزار عامل مسدود کننده و مانع سر راه هست..که باهات بجنگند..

سه شنبه 16 دی 1393
ن : محمددانیال

ی روز دلم گرفته بود

ی روز دلم گرفته بود ...مث روزای بارونی...

از اون هوا ها که خودت حال و هواش و میدونی...

اگه بشه با واژه هام ...شعرم و تعریف بکنم..

تو هم من،حس من و باهمه حس ات میخونی...

ی حالی داشتم که نگو...ی حالی داشتم که نپرس...

ی تیکه از روحم و من جایی گذاشتم که نپرس..

ی جایی که میگردم و دوباره پیداش میکنم...

حتی اگه کویر باشه ..بهشت دنیاش میکنم...

اسم قشنگ شهرم و تو میدونی چی میذارم...

دونه دونه کوچه هاشو به اسمای کی میذارم...

آخه تو هم مث منی ..مث دلای ایرونی...

وقتی هوا ابری میشه حال و هوام و میدونی....

 ی حالی داشتم که نپرس...



نظرات شما عزیزان:

مستانه
ساعت16:15---11 بهمن 1393
غالب جالبی ....په کو مطالبت لیستشون نیست......موفق پیروز باشی

مستانه
ساعت22:15---24 دی 1393
زندگی لایق کدام لبخند توست........
پاسخ:نمیدونم


باران
ساعت19:51---24 دی 1393

همه چی مثل یه قصه شروع شد
دست دلم جلو چشم تو رو شد
حال چشای تو خوب بود از اول
امدی حال منم زیر و رو شد
عاشقتم با یه قلب شکسته
عاشقتم ولی خسته ی خسته
من همون که تو عالم و آدم
دلش و جز تو به هیچکس نبسته
تو رو می خوامت تو رو می خوامت
مثل دیوونه ها دوست دارمت
خیره می مونم به دوتا چشمات
تو رو با این چشما می شناسمت
تو رو می بینم تو رو می خوامت
آخه چشای تو جادویی
یه جور دیگه عاشقتم من
دل من عاشق عاشقیه
تو مثل قصه یماهی و دریا
تو مثل بغض تو سینه ی دریا
تو مثل روزای بارونی خوبی
با تو عوض شده معنی دنیا
تو مثل ساحل خیس شمالی
مثل یه لحظه ی عالیه عالی
تو مثل واقعی بودن رویا
تو مثل آرزو اما محالی
تو رو می خوامت تو رو می خوامت
مثل دیوونه ها دوست دارمت
خیره می مونم به دوتا چشمات
تو رو با این چشما می شناسمت
تو رو می بینم تو رو می خوامت
آخه چشای تو جادویی
یه جور دیگه عاشقتم من
دل من عاشق عا


پاسخ:jتورا من چشم در راهم شبا هنگام...


هانی(مدیروادی عشق)
ساعت19:30---23 دی 1393
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ما را ، می برد
چشم ما را می شست
راز لبخندبه لب ، می آموخت
کاش می شد دل دیوار، پر از پنجره بود
و قفس ها، همه خالی بودند
آسمان، آبی بود
و نسیم، روی آرامش اندیشه ما، می رقصید
کاش می شد که غم و دلتنگی
راه این خانه ما ، گم می کرد
و دل از هر چه سیاهی ست ، رها می کردیم
و سکوت
جای خود را به هم آوایی ما ، می بخشید
و کمی،مهربان تر بودیم


مستانه40
ساعت14:43---19 دی 1393
سلام
پاسخ:و علیکم السلام....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دل نوشته ها و آدرس mohammad-daniyal.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.